
که زنان مورد کنترل قرار میگیرند. بنابراین، مردان غالبا در نقشهای مدیریتی تصویر میشوند و به ویژه، در نقشهای شغلی، به زنان آموزش میدهند. زنان بیشتر در حال دریافت کمک از مردان نمایش داده میشوند. این نوع از فرودستی، همچنین هنگامی فعالتر میشود که گروه زنان هدف هستند. مردان کمتر در تصاویر مربوط به مهدکودک یا آشپزخانه نشان داده میشوند یا هنگامی که آنها در این عرصههای زنانه تصویر میشوند، این امر به صورت غیرواقعگرایانه ارایه میشود.
4) لمس زنانه
در تصاویر تبلیغاتی و رسانههای بصری، زنان اشیا را لمس و نوازش میکنند، اما هرگز اشیا را چنگ نمیزنند یا نمیقاپند، در حالی که مردان اشیا را دستکاری میکنند یا به آنها شکل میدهند. مصادیق این امر میتواند در تصاویر به شکل استعمال لذتجویانهی یک محصول، لمس لباسها، نوازش یک بچه و … توسط زنان باشد. مردان در چنین موقعیتهایی نشان داده نمیشوند، بلکه دست مردان صرفا ابزاری است که مردان با آنها محصولات را تولید میکنند، دست شریکی را میگیرند، محاسبه میکنند یا بیسبال بازی میکنند.
5) عقب نشینی مقبول:
زنان غالباً از طریق درگیری روانشناختی از موقعیتهای اجتماعی عقبنشینی میکنند یا کنار نهاده میشوند. بدینگونه که مردان غالبا هدایت کارها را برعهده میگیرند تا زنان را از این موقعیت حذف کنند.
زنان بیش از مردان به درگیریهایی داخل میشوند که آنها را به طور روانشناختی از موقعیتهای اجتماعی حذف میکنند. گافمن درگیری و پنهانکاری عاطفی و وابستگی فیزیکی به دیگران را نشانههای این نوع عقبنشینی بر میشمارد که میتواند در تصاویر زنان در رسانهها به صورت از دست دادن کنترل احساسات، اشک ریختن، نخودی خندیدن، پنهان کردن چهره پشت دستان خود از روی ترس، کمرویی، دستپاچگی، یا اضطراب باشد. همچنین، فرد میتواند در پس یک در، یک کتاب، یک شی یا یک مرد پناه گیرد. این گونه نمایشها از آن رو عقبنشینی نام گرفتهاند که فرد دخیل در آنها نسبت به هر کس که در موقعیت حاضر است، عقبنشینی و کنارهگیری میکند.
6) خانواده
زنان غالبا در موقعیتهای خانوادگی و مردان در موقعیتهای بیرون از خانه نشان داده میشوند. هنگامی که خانوادهها روی صحنه ظاهر میشوند، واحد یک موتیف کلیدی است: مبادرت ورزیدن در یک عمل مشارکتی. در این واحد، روابط خاصی میان کودکان و والدینی که به لحاظ جنسی مشابه آنها هستند، ظاهر میشود. طبق مشاهدهی گافمن، در رسانههای تصویری معمولا مردان یا از خانه غایب هستند یا از آن فاصله دارند.
فاصله کارکردی ویژه را نشان میدهد: نقش مرد نظارت و حمایت است. پدر در خانه مکان کوچکی دارد، زیرا زمانی طولانی را برای کار در بیرون خانه صرف میکند. این بحث به مسالهی تمایزیابی جنسیتی از طریق نقش اجتماعی مرتبط است. در رسانههای تصویری مردان اغلب در حال انجام دادن کارهای بسیار کوچک درون خانه نشان داده میشوند. او اشاره میکند که این مساله ممکن است به این دلیل باشد که خانه به طور سنتی یک قلمرو زنانه تلقی میشود. از این رو ،گافمن بر این مساله انگشت میگذارد که در فضای خانه مرد به یک فرمانبر تبدیل میشود. در این آلترناتیو، او ممکن است با وظایف زنانه آلوده شود. بنابراین، رسانههای تصویری تمایل دارند که زنان را به عنوان سازندگان خانه نشان دهند، در حالی که مردان فقط در نقش دستیار و کمک کار زنان در آشپزخانه نشان داده میشوند.
رسانههای تصویری غالبا این گونه ارایه میکنند که زنان در امور مربوط به پختوپز، نظافت و خرید اقتدار دارند. این امر به جنسیتی شدن حوزهها اشاره دارد که زنان به حوزهی خانه و مردان به حوزهی کار و سیاست در بیرون خانه تعلق دارند (سلطانی گردفرامرزی، 1385: 76- 68).
فصل سوم:
روش شناسی پژوهش
3-1 تعریف عملیاتی
با بررسی جایگاه و کارکرد اجتماعی رسانه، این نتیجه به دست آمد که رسانه، در کنار دیگر کارکردهای خود، به بازتولید نظام سلطهی مردسالارانه و تبلیغ گفتمان جنسیتی حاکم بر جامعه، به وسیلهی طرح و اشاعهی کلیشهها و طرحوارههای جنسیتی درونخانوادگی، شخصیتی، اجتماعی و سیاسی و حرفهای در سه سطح فردی، ساختاری و نمادین میپردازد و در نتیجه، در جامعه گونهای هویتسازی جنسیتی انجام میدهد.
در این میان، رسانهی تلویزیون، به واسطهی ویژگیهای خاص خود در زمینهی فرهنگسازی برنامهریزی شده و مهار شده، جایگاه و اهمیت خاصی مییابد. در میان برنامههای مختلف تلویزیون نیز، فیلمها و سریالهای تلویزیونی، به واسطهی قدرت تاثیرگذاری مضاعف خود، به دلیل استفاده از ابزار هنر در ارایهی دلالتهای صریح و یا تلویحی گفتمان جنسیتی، نقش و کارکردی ویژه مییابند که در مولفههای ششگانهی گافمن (مناسکیشدن فرمانبرداری، اندازهی نسبی، رتبهبندی کاری، لمس زنانه، عقبنشینی مقبول و خانواده) مورد بررسی قرارگرفت.
3-2 جامعهی آماری و روش نمونهگیری
جامعهی آماری این پژوهش، کلیهی سریالها و مجموعههای تلویزیونی ساخت ایران است که برای اولین بار از شبکههای مختلف صدا و سیما در سال 1391 پخش شدند، به گونهای که کلیهی قسمتهای آن در طول همین سال پخش شده باشند.
بر اساس بررسی صورت گرفته، 22 سریال و مجموعهی تلویزیونی واجد شرایط فوق بودند که عبارتند از: آخرین روزهای زمستانی، بایرام، با من حرف بزن، تکیهی بچههای محل ما، تقاطع، حجر بن عدی، خانهی اجارهای، خنده بازار، دزد و پلیس، دختران حوا، رویای گنجشکها، روزهای به یاد ماندنی، راستش را بگو، زمانه، سفر سبز، شاید برای شما هم اتفاق بیافتد، دو طفلان مسلم، غذا حاضر است، قلب، مرد نقرهای، میلیاردر و یک تکه زمین.
با توجه به این نکته که تنها راه دستیابی به این مجموعهها، شرکت سروش سیما میباشد و این شرکت برخی از این مجموعهها را به طور کامل ارایه نداده است، لذا از این جامعه، هفت مورد آخرین روزهای زمستان، با من حرف بزن، تکیهی بچههای محله ما، تقاطع، خنده بازار، رویای گنجشکها و شاید برای شما هم اتفاق بیافتد، حذف میشود. همچنین، وجود تم مستند تاریخی در روزهای به یاد ماندنی، حجربن عدی و دو طفلان مسلم، این سه گزینه را نیز حذف میکند.
از میان 12 سریال و مجموعهی تلویزیونی باقیمانده، سه سریال دختران حوا، راستش را بگو و میلیاردر به روش تصادفی ساده انتخاب گردیدند.
3-3 واحد ثبت و واحد تحلیل
واحد ثبت11 جزیی از محتواست که در فرآیند کدگذاری طبقهبندی میشود (رایف، 1381: 65). از آنجا که در این تحقیق، تحلیل مضمون نقش اصلی را ایفا میکند، بنابراین واحد ثبت باید در سطح معنایی انتخاب شود و نه در سطح زمانی. مضمون، واحد معنیدار مرکبی است که دارای طول متغیر باشد؛ واحد آن زبانشناختی نیست، بلکه روانشناختی است. یک تایید یا یک اشاره میتواند تشکیل یک مضمون بدهد و یا برعکس، یک مضمون میتواند شامل جملات و تاییدات متعدد باشد که موضوع واحدی را بیان میکنند (باردن، 1374: 119).
با این رویکرد به مضمون، صحنه12، بهترین واحد ثبت دادهها در این تحقیق به شمار میرود. صحنه، مجموعهای از یک سری نماهای فیلمبرداری یا تصویربرداری شدهی تلویزیونی در ارتباط با هم است، بدون آن که در مکان و زمان رخداد آن کوچکترین تغییری رخ داده شده باشد. بدین ترتیب، صحنه کوچکترین واحد بنیانی یک فیلم داستانی یا یک برنامهی تلویزیونی است (روشن صمدی، 1376: 680). البته، گاه صحنهای در بیش از یک مکان رخ میدهد، مانند صحنهی تعقیب و گریز که در مناطق مختلفی تداوم مییابند (کینگزبرگ، 1379: 737).
واحدهای تحلیل13 واحدهایی هستند که از نظر آماری تحلیل میشوند تا به فرضیهها یا سوالهای تحقیق پاسخ داده شود (رایف،1381: 65). از آنجا که این تحقیق هم در بعد کیفی و هم در بعد کمی انجام میشود، واحد تحلیل، یک مجموعه یا سریال در نظر گرفته شده است.
3-4 روش گردآوری دادهها
در این پژوهش، از روش تحلیل محتوا و تحلیل گفتمان جهت گردآوری و تجزیه و تحلیل دادهها به صورت زیر استفاده میشود:
1) جهت بررسی حجم حضور زنان در سریالهای تلویزیونی (پرسش فرعی اول پژوهش)، بر اساس آنچه در بخش 2-6 فصل گذشته در مورد کلیشههای جنسیتی گفته شد، به بررسی چهار مولفه میپردازیم:
الف) دادههای توصیفی حجم حضور زنان: شامل:
*تعداد نقش: تعداد نقشهای زنان و مردان
*نوع نقش: نقش اول، نقش دوم، سیاهی لشکر
*سن: کودک، نوجوان، جوان، میانسال، بزرگسال، پیر
*وضعیت تاهل: مجرد، متاهل
ب) نقشهای درونخانوادگی: میزان (تعداد و حجم زمانی) نمایش زنان در وضعیتهای:
*خانهداری (مادری و همسری)
*کاری و شغلی
*تحصیلی
*دارای درآمد، بدون کار
2) جهت بررسی گفتمان جنسیتی سریالهای تلویزیونی (پرسشهای فرعی دوم تا چهارم) با توجه به آنچه در بخش 2-5 فصل گذشته گفته شد، شاخصهها به شکل زیر طراحی میگردند.
الف) شاخصهی سطح فردی:
آنچه ملاک شاخصسازی گفتمان جنسیتی در سطح فردی میباشد، مفهوم شخصیت است. منظور از شخصیت، مجموعه ویژگیهای کم و بیش ثابت فرد، بنابر تشخیص و قضاوت دیگران است که فرد را از آنها جدا میکند. این ویژگیها در سراسر زمانها و مکانها حفظ میشوند و مبنای رفتار قرار میگیرند.
در این تحقیق، از روش « تفریدی14» برای مفهومسازی و سنجش شخصیت استفاده خواهد شد. این روش بر تحلیل و توصیف فرد به عنوان موجودی یگانه، با شخصیتی مشخص که باید به عنوان یک کل توصیف شود، تمرکز دارد (رحمتی و سلطانی، 1383: 16-15). بر این اساس، میزان (تعداد و حجم زمانی) نمایش زنان در وضعیتهای مستقل و وابسته به عنوان شاخصهی سطح فردی طرح میگردد.
ب) شاخصههای سطح ساختاری:
در این سطح، بر اساس آنچه در فصل گذشته ذکر گردید، دو مولفه مطرح شد:
*مولفهی تقسیم کار جنسیتی: میزان (تعداد و حجم زمانی) نمایش زنان و مردان متاهل در وضعیتهای خانهداری و اشتغال در بیرون از خانه.
*مولفهی قدرت: قدرت تصمیمگیری: تصمیم مستقل زن (مرد)، به رغم مخالفت مرد (زن) و فعل مستقل زن (مرد)، به رغم مخالفت مرد (زن)
ج) شاخصههای سطح نمادین:
فضاهای کنش در فیلم میتوانند نماد مناسبات جنسیتی حاکم بر فیلم باشند، بدین معنا که به طور سنتی و عرفی برخی فضاها مختص به زنان یا مردان است. فضاهای عرفا سنتی برای زنان شامل خانه و آشپزخانه و برای مردان، محل کار، محیطهای شهری و عمومی (خیابان، پارک و …)، محیطهای ورزشی، میدان جنگ و… است.
2)جهت بررسی مناسبات جنسیتی کلامی و غیرکلامی در سریالهای تلویزیونی (پرسش فرعی پنجم پژوهش)، مولفهها و شاخصههای ی ذکر شده توسط گافمن که در بخش 2-9 فصل پیشین مورد بحث قرار گرفت، به عنوان شاخصههای مناسبات جنسیتی تعیین میگردد. البته مولفهی اندازهی نسبی، به واسطهی آن که در جامعهی ایران معمولا زنان قدی کوتاهتر از مردان دارند، کنار گذاشته میشود تا پژوهش را دچار سوگیری ننماید. بر این اساس، پنج مولفهی زیر در این زمینه مورد بررسی قرار میگیرند:
الف) مناسکی شدن فرمانبرداری
ب) رتبهبندی کاری
ج) لمس زنانه
د) عقبنشینی مقبول
ه) خانواده
3-5 برآورد روایی و پایایی
جهت سنجش روایی کدگذاریها، کدهای تعیین شده در اختیار برخی متخصصان قرار گرفت و پس از رفع نقص، کدگذاری نهایی تهیه گردید.
منظور از پایایی آن است که در صورت تکرار عملیات و استفاده از شیوههای کدگذاری یک تحقیق، مجددا به همان نتایج بتوان دست یافت، پایایی به معنای تکرارپذیری یک تحقیق است و در واقع قابلیت علمی یک تحقیق نیز بستگی به قابلیت تکرارپذیری آن دارد (ساروخانی، 2/1380: 288).
در این تحقیق، با یک فاصلهی
